به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، معاون باشگاه استقلال از شرایط این تیم دل پری دارد و به خاطر رفتارهای استراماچونی عاصی و نگران به نظر میرسد. سراغش رفتیم تا درخصوص شرایط تیم و آخرین وضعیت مربی ایتالیایی صحبت کند. گفتوگوی «فرهیختگان» با هادی مباشری را در ادامه میخوانید.
ظاهرا این روزها فشار زیادی را تحمل میکنید.
بله، چون یک خارجی عملا دروغ میگوید و مردم هم حرف او را باور میکنند. ایران چهارمین کشوری است که این کارها را میکند و مردم هم حرف او را باور دارند.
به هر حال بهخاطر نتایجی که گرفته حامی دارد.
همه نتیجه میگیرند. باشگاه این همه پول بازیکن و زمین و امکانات میدهد و هیچکس اینها را نمیبیند. اینها همه کار استرا بوده؟ اصلا کارش خوب، پولش را که گرفت چرا دبه کرد؟ همه اینها را میتوان تحلیل کرد که این آقا در کشورهای قبلی در یونان، چک یا ایتالیا چه کار کرده؟ بعد اینجا نتیجه گرفته باید هر گربه رقصانی که میخواهد بکند؟ هنوز یکسوم از مسابقات نگذشته بود، اما بیشتر از یکسوم از پولش را گرفت. الان هم که دریافتیاش از نصف رد شده است. این خواستههای غیر معمول چیست و چرا دروغ میگوید؟ این خواستههای 11 مادهای برای اوست و به دروغ میگوید برای من نیست. پس هیاتمدیره دروغ میگوید؟ هیاتمدیره به 30 میلیون هوادار دروغ میگوید؟ کار دارد سیاسی میشود و اینها میشود دخالت در اوضاع یک مملکت. همه اینها مدارکش است ولی میگوید جعلی است! اگر این آقا هدفی نداشت 20 میلیون هزینه اضافهبارش نمیشد. همه چیزش را جمع کرده و برده! هر خواستهای داشته با او به خاطر مردم کنار آمدیم. دلیل نمیشود حیثیت یک ملت را زیر سوال ببرد. عرق ملی و همیت ما کجا رفته است؟
البته شایعه شده که قرار است برگردد!
صحت ندارد. سال قبل چه کسی کار شفر را خراب کرد؟ الان همه میخواهند ترمز استقلال را بکشند. الان میتوان هر دروغی را به خورد همه داد و همه هم آن را باور و بدون هیچ تحلیلی قضاوت میکنند. همه این حرفها را دشمنان استقلال میزنند و خودیها هم آن را باور میکنند. قبلا کارشان نتیجه داده و امسال هم میخواهند جلوی کسب نتایج استقلال را بگیرند. ما باید هوشیار باشیم. استقلال و هوادارانش باید هوشیار باشند.
پس برگشتی در کار نیست؟
من خبر ندارم. مردم به غلط یا درست او را میخواهند. باشگاه تلاش میکند استرا را برگرداند. شرایط را هم با او راه آمدهاند. اما اینکه سه برابر پول بخواهد که نمیشود. اینها پول بیتالمال است. یک یورو در این مملکت با بدبختی درمیآید.
گفته میشود مجیدی گزینه سرمربیگری استقلال است.
از جلسات هیاتمدیره خبر ندارم و آنها تصمیم گیرنده هستند.
از ورودی و خروجی تیم خبر ندارید؟
بالاخره باید این لیست با نظر سرمربی باشد. شروع تمرینات و اردوها همه و همه باید با نظر سرمربی باشد. سابقه نداشته که یک هفته تمام اعضای هیاتمدیره روزی سه بار جلسه بگذارند. آنها کار و زندگی دارند اما صبح و ظهر و شب دنبال حل مشکلات هستند.
انگار خیلی دل پری دارید؟
استراماچونی را چهکسی میشناخت؟ تیام و پاتوسی و دیاباته را چهکسی میشناخت؟ آنها را فتحی به استقلال آورد که حالا فحشش را میخورد. چرا آن سوی قضیه و لیوان پر را نمیبینند؟ پس مرض و غرضی در کار است و از احساسات پاک هواداران استفاده میکنند. هیاتمدیره این همه به نوبه خودش و براساس شرایط مالی و امکاناتی که دارد، زحمت میکشد. برخی کارها که عمدا نمیشود، ولی متاسفانه برخی به آسیاب دشمن آب میریزند و اجازه نمیدهند کار اصولی پیش برود. الان یک هفته است که باشگاه تعطیل است و هر روز تجمع میشود. نباید کار کرد؟ آیا هرکس دیگری بیاید، با این وضعیت چیزی حل میشود؟ آیا هیاتمدیره و مدیر قبلی بد کاری کردند که در اوج تحریمها 750 هزار یورو خرج یک مربی با دستیارانش کردند؟ قیمت ترانسفر مارکت دیاباته 3 میلیون دلار بوده و با یکششم قیمت به استقلال آمده است.
پول دیاباته را دادید؟
او هم تا حالا 200 هزار دلار گرفته و بیپول نبوده است. باید همه پولمان را به یک نفر بدهیم؟ پس بازیکن ایرانی چه میشود؟ نباید غرب زده و بدبخت باشیم که کلاهمان را خارجیها بردارند و همه پول به جیب آنها برود. مگر بازیکن ایرانی زحمت نمیکشد؟ مگر کادر ایرانی، ماساژور و پزشکان کار نمیکنند؟ همه را یک نفر انجام داده؟ خب همه گلها را هم خودش میزد. 100 نفر آدم همراه با بازیکنان و کادرفنی در یک تیم کار میکنند که 11 نفر به زمین بروند. باید یک مقدار صبور باشیم و با انصاف واقعیات را هم ببینیم. اینها را چه کسی آورد؟ پاتوسی را چه کسی آورد که بعدا یک نفر دیگر به تیم رکب زد و او راحت رفت؟ نباید هر حرفی را باور کرد. پریشب مربی ایتالیایی 11 بند با ایمیل رسمی برای باشگاه ارسال کرده و حالا که ایمیل رو شده، او ما را دروغگو کرده است! این دفعه اولش نیست. در یونان و پراگ چه کرده است؟ حالا هم میخواهد بیاید دیگر شرط و شروطی ندارد. با سه هزار سال تمدن کل مملکت ما معطل یک خارجی شده است!
* نویسنده: محمدرضا حاجیعبدالرزاق، روزنامهنگار